نیمانیما، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

نیما پسری

مرور خاطرات یک ساله گذشته

سلام یک ساله گذشت .چه شیرین و زود گذشت پارسال توی این روز سا عته ۴.۵ صبح من با همسرم توی هفته ۳۵ آام برداری با پارگی کیسه آب به بیمارستان تهران کلینیک رفتیم و تا ۱۲ ظهر واسه بدنیا اومدن نیما پسرم صبر کردیم اونقدر عجول بود که زود خواست به دنیا بیاد . من کل روز رو گشتم آرایشگاه رفتم و آخرش آتلیه و آخرش گشت گذار توی تهران یادمه شب از خستگی‌ فقط ذرت مکزیکی خوردیم و بستنی .... همش تو نارمک و هفت حوض و اون طرفا واسه کار مهدی داشتیم می‌گشتیم آخر هم خسته و کوفته امدیم خونه غافل از اینکه ۴.۵ صبح پسرمون بدنیا میاد چه روزهای خوبی‌ بود چه دوران بارداری شیرینی‌ خیلی‌ من خاطراته خوب از این دوران دارم ...
19 فروردين 1391

تولدت مبارک

سلام نیمای گلم یه دقیقه مونده تا تو به دنیا بیای و یه ساله شیت الان ساعت ۱۲.۴۱ دقیقه هست من که این لحظه رو پارسال به خاطر ندارم ولی‌ خوشحالم که توی به جمع ما اضافه شدی و زندگیمون رو متحول کردی اندازهٔ بینهایته دنیا دوستت دارم امیدوارم اول از همه بچگی شاد و خوبی‌ داشته باشی‌ و واسه خودت در آینده موفق و سر بلند بشی‌ بهترین‌ها رو برات می‌خوام عشق من مامی ...
19 فروردين 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیما پسری می باشد